مدرسه علمیه جامعة النوراصفهان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آمار

  • امروز: 14
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 571
  • 1 ماه قبل: 720
  • کل بازدیدها: 38683


  • السلام علیک یا ابا صالح المهدی



      امام هادي (عليه السلام) و برادرش موسي   ...

    ماجراي موسي،معروف به موسي مبرقع

    از يعقوب بن ياسر روايت شده است كه گفت:متوكل مي گفت:واي بر شما!كار امام هادي مرا عاجز كرده،نه حاضر است با من شراب بنوشد ونه در مجلس شراب من بنشيند ونه در اين امور فرصتي مي يابم (كه او رابه اين گونه كارها بكشانم).گفتند:اگر از او فرصتي نيابي در عوض اين برادرش موسي است كه  باده گسار و نوازنده است،مي خورد و مي نوشد و عشقبازي مي كند، بفرستيد او را بياورند و بر مردم كار را مشتبه سازيد و بگوييد اين شخص ابن الرضا است. متوكل نامه اي نوشت و او را با تعظيم و تجليل وارد كردند و همه ي بني هاشم و سران لشكر و مردم به استقبالش شتافتند، غرض متوكل اين بود كه وقتي او رسيد املاكي به وي واگذار كند و دختري به او بدهد و ساقيان شراب و كنيزكان نوازنده نزد وي بفرستد و در حق او احسان و نكويي به خرج دهد و منزلي عالي در اختيارش گذارد كه خود در آنجا به ديدنش برود.

    چون موسي وارد شد، حضرت هادي عليه السلام با موسي ملاقات كرد و بر وي سلام گفت: و حقش را ادا كرد و فرمود : اين مرد ( متوكل) تو را فراخوانده تا حرمتت را هتك كند و از شان تو بكاهد. به او بگو كه اصلا اهل باده  گساري نيستي، موسي گفت: اگر مرا براي اين غرض خواسته پس بايد چه كنم؟ فرمود شأن خويش نگه دار و چنين كاري مكن. موسي از پذيرفتن پند و اندرز امام خودداري كرد. امام صحبت خود را تكرار كرد ولي موثر واقع نشد. عاقبت آن حضرت فرمود: ولي بدان كه اين مجلس كه متوكل در نظر گرفته مجلسي است كه هرگز تو با او در آن گرد نياييد، و همان شد. سه سال موسي در آنجا اقامت گزيد. هر روز بامدادان بر در سراي او مي رفت، يك روز مي گفتند مست است،‌ فردا صبح بيا و  روز ديگر مي رفت، روز بعد مي گفتند داروئي خورده و خفته است فردا بيا،‌مدت سه سال اينچنين گذشت تا متوكل كشه شد و آن دو با هم ديدار نكردند.

    بحار الانوار،‌ ج50، ص 158تا 160

    موضوعات: نکته روز  لینک ثابت



    [سه شنبه 1391-01-29] [ 12:19:00 ب.ظ ]





      فضایل امام هادی(ع)   ...

    <body><p><p><span style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;"><strong><span style="color: #800000;"><span style="font-size: medium;">امام هادی علیه السلام ذکری داشت که به نظر می رسد خود آن را تکرار می کرده است. وی این ذکر را به شیعیانش آموخت و به آنان فرمود: از خدا خواسته ام که هر کس پس از مرگم،(به آرامگاهم آمد و) با یان ذکر خدا را خواند دعایش را اجابت گوید. این ذکر چنین است:<br />« یا عدتی عند العدد و یا رجائی و المعتمد و یا کهفی و السند و یا واحد یا احد یا قل هو الله احد، اسألک بحق خلقته من خلقک و لم تجعل فی خلقک مثلهم احد ان تصلّی علیهم و تفعل بی … »<br />این ذکر، در واقع دیباچه صفات امام و کلید شناخت اوست. او بنده ای بود که خدا را خالصانه می پرستید و نمونه کاملی بود از آنچه که در این حدیث قدسی آمده است:<br />«بنده من! مرا فرمان بر، تا نمونه ای از من یا مثل من شوی. من به چیزی می گویم باش پس همان می شود و تو هم به چیزی می گویی باش پس همان می شود.»

    موضوعات: مناسبت ها  لینک ثابت



    [دوشنبه 1391-01-28] [ 12:35:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما