در مورد غدیر حرف ها شنیده ام. شنیده ام که در این دو روز دو قلب را با هم پیوند زدند و دو دست هم چنان یکدیگر را فشردند که ملائکه از عظمت این صحنه به جای شادی اشک می ریختند. در این روز حضرت محمد (ص) که وجودی به بزرگی عرش کبریا داشت امام علی (ع) را که اولین مسلمان بود جانشین کرد.

یا علی نمی دانم در نمازت چه خواندی که ملائکه عرق پیشانی تو را به عنوان تبرک بر لبان خویش می گذاردند. می گویند گاهی انسان ها از فرشته ها بالاتر هستند پس آیا ملائکه را برای ورود به قلب تو راهی هست؟

یا علی (ع) نمیدانم خدا را چگونه شناختی که این گونه عاشق شدی! نمیدانم چگونه قرآن می خواندی که وجودت این گونه بال گشود و افسوس می خورم به حال خودم که با چنین انسان هایی آشنایی ولی آشناییم را در کوچه های تنگ و باریک قلبم حبس کرده ام و اما این آشنایی مرا به راه می خواند. فریاد می کشد و من صدای فریادش را نمی شنوم بلکه با تمام وجود حس می کنم.

می خواهم بیایم و با تو میثاق ولایت ببندم می خواهم بیایم ولی پاهایم نای عروج ندارد انگار پاهایم به زمین دوخته شده است ولی می آیم با کفش هایی که به بندهایش گره محکمی زده ام- گرهی به محکمی ایمان، صداقت و معرفت و به محکمی انسانیت به پایداری انسانیتی که از تو به ارث برده ایم. ای علی بدان که شیعه و پشتیبانت هستیم. شاید دور   شاید نزدیک  ولی هستیم.

مرضیه محمد طاهری

موضوعات: دل نوشته  لینک ثابت



[چهارشنبه 1391-08-10] [ 11:23:00 ب.ظ ]